پنجشنبه، تیر ۰۳، ۱۳۸۹

نشانی !


..کنار هم قرار می گیریم که ساعتها حرف و حرف باشد .. اما هردو می دانیم که حرفی زده نشد.. چیزی از زبانمان بیرون نمی آید..
یک عالمه حرف دارم.. اما گاهی می شود که ساعت ها و روزها حرفی نمی زنم
یک عالمه حرف هست .. اما حتی نمی توانم بنویسمشان.. کلمه ها، لغت ها، جمله هایم کو؟ گم شان کرده ام!
مدتی ایست ، فراموششان کرده ام.. من از این فراموشی می ترسم!
انگار حرفی نیست! جز.. جز همین حرفهای معمولی تکراری هر روزه روز!

شاید همین باشد که تو می گویی .. " شاید نرسیده اند!هنگام چیدنشان نیست"
حتما همین است که تو می گویی!!





ای کال دور از دسترس ، ای شعر تازه
می چینمت اما به هنگام رسیدن ( قیصر امین پور )



3 تیر ماه 89 .

یکشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۹

سفید ..!




یک لحظه.. لحظه ها.. خواستم.. خواستمت.
. . .

یادت ..
اسمت ..
صدایت ..
شماره ات .... را از میان ِ حافظه ی همیشه همراهم..
اما نه! نه!

این روزها فقط..
بگویم نه!




چه سخت شدی..
چه دوری..
چه دردی ...



23 خرداد 89 .

جمعه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۹

جای پا!


این روزها حس می کنم پوست تنم از آسفالت شده ..
پر از جای پا.. جای پای آدم هایی که از روح و جسمم بالا رفته اند بی اینکه فکر کرده باشند من درد را حس می کنم ..
چیزی از تنم پاک نمی شود.. رنگ تنم به خاطر آمد و شد هاست که چرک و خاکی شده..
لحظه لحظه هایش .. لحظه لحظه هایم.. لحظه هامان را روی تنم می بینم .. همه شان یادم هست..
اما من از آسفالت شده ام برایش انگار..
حتی اگر از درد فریادی بزنم به یادم می آورد که تو آسفالتی..!؟





بی آنکه جای پاهایش را جدی بگیرم، بی آنکه بدانم چه خواهد کرد .. می خواهم آسفالتم را عوض کنم..تازه ونو.. بی جای پا!





21 خرداد 89 .

جمعه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۹

پروسه ی جدید!


هــــــــــــــی!
یه نگاه به خودمون بنداز!!
چقدر پیر شدیم! چقدر فرسوده ایم! چقدر از همه چی دوریم! چقدر کم جرات و جسارت شدیم ..
تا کی میخوایم مثه دختر و پسرای عاقل رفتار کنیم؟
هی فک کنیم که نکنه بد باشه.. نکنه اینجوری فک کنه.. نکنه اینو گفتم فک کنه که آره.. نکنه اینجوری شه اونجوری شه!
ول کن بابا! بیب!
انقدر باید و نباید کردن تو کله هامون کردن که یادمون رفته چه جوری میشه راحت فکر کرد.. راحت زندگی کرد.. راحت خوش گذروند.. راحت حرف زد.. راحت خندید!


بابا ما زیادی خوبیم!
زیادی فکر می کنیم!
زیادی می فهمیم!
زیادی! خـــیلی!
بیخیال...! خوش بگذرون! شاد باش!
و ... اصولا با آدم های نفهم کاری نداشته باش!!!
همین!






14 خردادماه 89. جمعه!