یکشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۸۸



.

اینجا فلسفه اش عکس گذاشتن ، عکس دیدن و لذت بردن است . چه کسی می گوید باید حرف هم زد یا چیزی نوشت؟

عکــس هــا را مـی شـــود ساعــت هـا نگــاه کــرد و سیــر نشــد ! عکس ها خودشان به جای همه چیز و همه کس حرف می زنند . . .عکس ها برای خاطره بازی و زندگی کردن است . . .می شود دنیایـی سـاخت هـر چـه قـدر خیالی امـا دوست داشــتنی . . .

نور از کجـا می تابد ! اینجا کجاست؟ آن طـرف چـه کســی، چه می گـویـد؟حـدس زد پشـت لنـزش چه خبـر اسـت ! بـا نشــانــه هــایش حــرف زد و زد ! برایش موسیقی ساخت. . . آوای کلیسایی !! جلال آل احمد هم بخوانی خوب است اینجا رنگ و حال جلال دارد ! فقط یک صندلی روسی ِ چوبی می خواهد که رویش بشینی و کتابی به دستت بگیری و با همه ی وجودت آن را بخوانی!

آن لحظه است که مال ِ خودت می شوی!

اینجا را دوست دارم . می خواهم وقتی سرک می کشم میان ِ لکه های رنگی ام ... فقط همین... فقط همین عکس را ببینم ! اینجا دلم باز شود . . . اینجا حال ِ من خوب است . . . اینجا من حرف هایم را زده ام . . .

با گوش چشمت می شنوی؟
.


.


.

.
14 آذر ماه 88 .
فضای داخلی کلیسای کانتور _ قزوین .

۲ نظر:

  1. تو
    برای هیچ کس حرف خواهی زد
    آن روز مرا رها می کنی
    می روی
    دور می شوی آرام وآرام و ...
    و من تو را از دست خواهم داد

    اما هیچ چیز؛ هیچ کس ...



    نمی تواند
    ذره ذره خانه ای را که از تو در دلم ساخته ام
    خاک کندو برسرم بریزد!
    مگر
    ...
    این بار
    قرار بر بی قراری من باشد



    از یه دوست (ا.ن)

    پاسخحذف
  2. گفتی از قول من ننویس اما دلم نیومد! ممنون اما کاشکی فقط سرک نمی کشیدی و ...
    دوست دارم!مرسی!

    پاسخحذف