شنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۹

مرگ قدرت، تاوان اشتباه اوست!


فنا شدن سخت است می دانم! شوخی نیست!
مرگ چیز تلخی است، مخصوصا اگر قرار باشد با درد بمیری، مخصوصا اگر قرار باشد درد بی درمان بگیری ... آرام آرام همه چیزت را کنار بگذاری، این همه لذت، این همه قدرت، این همه بودن ... به یکباره از کف برود!! ای وااای!

شما که نه! هر حیوان صفت دیگری که خدا را نمی شناسد، از بودن و نگاهش بویی نبرده است، اصلا ترسی از گناه و عذابش ندارد، نمی داند آن دنیا کجاست! هر حیوان صفت دیگری هم بود همین کار را می کرد!
مردم را می گذاشت درون یک ماکروویو و یک مرگ بی مزه و سریع برایشان آماده می کرد!

اگر روزی قرار بود ... جوانی کنی، با عشقت عاشقانگی کنی، فرزندان سالم ات را در آغوش بگیری و بزرگ شدن ذره ذره شان را آرزو کنی... به یاد پدر و مادرت پیر شوی و آرزوهای بزرگسالی کنی ... این پختگی آرام آرام را زیر زبانت مزه مزه کنی ... خوش نمک باشی ... مزه ات زیر زبان همه بماند.... دیگر ...
دیگر.... دیر شده است!
تو میان این امواج ماکروویوی خیلی زود، خیلی زودتر به پختگی می رسی! عصر عصر سرعت است!! اما مزه ات زیر زبان هیچ کس نمی ماند ... چون فقط پخته شده ای ... نگران این باش طعم گندیدگی ندهی!



بخدا کسی بدنبال BBC، VOA، farsi1 ، PMC و اینها نیست ... اصلا این دیش ها مال شما!
اصلا" من و دوستانم از فردا همت مضاعف کرده، آستین بالا می زنیم دیش ها را جمع می کنیم، یک چیزی هم نقدا" می گذاریم رویش که کار مضاعف هم کرده باشیم!

بگذارید آرام آرام پخته شویم ...
مادرم می گوید این غذاهای ماکروویوی خوش طعم و سالم نیست!!!








شما را به بیب تان قسم! بگذارید یک دم زندگی کنیم! 7 فروردین 89 .

۱ نظر: