جمعه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۹

گله . . .

من خسته ام ..
دلم خسته است ..
من ..
من بازی کردم.. اما کسی رو به بازی نگرفتم..
من! همبازی خواستم! همین!
اما .. تو ..
من بازی شدم .. من به بازی گرفته شدم ..
دنبال واقعیت و دروغش نیستم ..
. . .


فقط میدونم!
هیچ کدوم از مهره هام رو برای آزار ِتو نچیدم ..
برای آزار ِتو نمی چینم ..




10 اردیبهشت 89 . جمعه

۲ نظر:

  1. سلام.
    خیلی زیبا مینویسید.
    بیشتر توی گودر میخونمتون! و کمتر میام نظر میدم.از وقتی شما رو میخونم که به طور اتفاقی دیدم شما میچیکویی منم میچیکو ام!!البته از نوع مذکرش!!!( شده دیگه!!)
    خوشبختم.

    پاسخحذف
  2. به میچیکو:
    منم خوشبختم! خوشحالم کردین .. خیلی خوش اومدین!
    و خوشحال تر که یه میچیکوی دیگه هم هست!:)))
    این اسم رو وقتی بچه بودم بابام صدام می کرد!!

    خیلی خوبه! خیلی خوشحالم کردین آقای میچیکو :))

    پاسخحذف